رامین-سمیع_زاده

گفت‌وگو با رامین سمیع‌زاده، مدیرعامل جابار

رامین سمیع‌زاده، عضو هیئت‌مدیره و مدیرعامل «جابار» است. جابار مجموعه لاکر هوشمند است که کمی بیشتر از سه سال در حال فعالیت بوده و یکی از شرکت‌های هلدینگ «فاخر» است. این مجموعه درصدد است زنجیره ارزش صنعت پست، لجستیک و تجارت الکتریکی را با نگاهی بین‌المللی و با تاکید بر هوشمندسازی تکمیل کند. در ادامه گفت‌وگوی رامین سمیع‌زاده در برنامه لجستیک‌شو را می‌خوانید که در آن درباره فعالیت‌های جابار و همچنین چالش‌ها و فرصت‌های حوزه لجستیک در ایران گفته است.

با توجه ‌به اینکه جابار در زمینه هوشمندسازی فعالیت می‌کند، به‌عنوان یکی از نوآوران این صنعت، توانسته‌اید تغییری ایجاد کرده یا مفهوم جدیدی را وارد صنعت لجستیک کنید؟

ما اگرچه مفاهیم جدیدی را وارد اکوسیستم کرده‌ایم، ولی نمی‌توانم بگویم نوآوری از سمت ما بوده است. چون ترند روز دنیا بوده و ما با چند سال تأخیر وارد کشور کرده‌ایم. شاید نوآوری در آن بخشی باشد که سناریوها و سرویس‌هایی متناسب با نیاز ذینفعان طراحی و بومی سازی شود، ولی خود مفهوم لاکرهای هوشمند زمان زیادی است که در دنیا وجود دارد.

همانطور که میدانید جابار به شکل Open Network کار می‌کند و با اینکه از دل هلدینگ فاخر درآمده، منحصر به این هلدینگ نیست.

در   Close Network بیشتر برای یک موقعیت مکانی یا یک سازمان ارائه خدمت می­شود، اما درOpen Network  این‌طور نیست. پست، اپراتور رسمی کشور و بنوعی رقیب اصلی تیپاکس است. اما ما به همان اندازه‌ که با تیپاکس که شرکت خواهر است ارتباط داریم، با پست هم در ارتباطیم و این نشان می‌دهد توانسته‌ایم تا حدود زیادی نگرش اکوسیستمی داشته باشیم و اعتماد بخش های قابل توجهی از اکوسیستم را جلب کنیم در همین راستا کوریرهایی مثل «اسپید» و پلتفرم هایی مثل بانی مد و سایر آنلاین‌شاپ‌های مختلف در بخش دولتی و خصوصی نیز با ما کار می‌کنند.

ریشه ماجرا کجاست؟ شخصی‌سازی در دنیا بسیار مهم است و در خیلی از حوزه ها انجام می­شود. از طرفی زمان گران است و مشتری نمی‌خواهد یک روز کامل را در خانه معطل یک بسته بماند؛ پس انتخاب می‌کند که بسته‌اش را در لاکر هوشمندی که در نزدیکی‌اش قرار دارد تحویل دهند تا با انعطاف مکانی و زمانی در وقت آزادش آن را دریافت کند. این کار باعث می‌شود مدیریت دریافت مرسوله نیز تا حدود زیادی شخصی‌سازی شود. لاکر هوشمند در جهان بسیار گسترش پیدا کرده و در یک سال گذشته در ایران هم تا حدود زیادی جا افتاده است.

ما در بسیاری از مراکز خرید ترمینال ها، دفاتر پستی شاخص تهران و شهرهای بزرگ مثل اصفهان، مشهد، شیراز،اهواز، رشت و اکثر کلان‌شهرها، پایانه‌ها و باجه‌‌های بانک شهر جابار داریم. در کل تهران حدوداً تعداد صد لاکر و در باقی شهرها حدوداً شصت جابار داریم.

از وضعیت لاکر هوشمند در ایران و چالش‌های توسعه آن برایمان بگویید. این حوزه از لجستیک ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این قضیه از نظر فرهنگی هنوز خیلی جا نیفتاده و تعداد لاکرهای هوشمند هم باید بیشتر از یک تعداد حداقلی باشد تا بتوان اسم شبکه را روی آن گذاشت. شبکه در درون خود توسعه‌پذیری دارد. ما بر مبنای مشتریان شرکت های عرضه خدمات پستی یا همان کوریرهای دولتی ، خصوصی و آنلاین‌شاپ‌های بزرگ هیت مپی داریم و مرتب به­روز میکنیم که به ما نشان می‌دهد در کدام مناطق باید فعالیت کنیم. ما در جابار تقریباً در هر محله بهترین منطقه را انتخاب و از مراکز خرید هم شروع کردیم. جالب است بدانید هیچ جای دنیا با مراکز خرید شروع نکردند. براساس تجربه من و مطالعه دوستان به این نتیجه رسیدیم که مرکز خرید در ایران شروع خوبی است، زیرا توسعه فرهنگی ، شرایط و امنیت لازم را دارد. اما یکی از چالش‌های حضور در این مراکز، اجاره زیاد است که باعث محدودیت توسعه می‌شود.

نکته بعدی، محدودیت ما در دریافت از مشتری است چون نیاز به احراز هویت دارد جابار دارای جواز قانونی است و دارای مجوز از «پست اول» است و اجازه داریم بسته‌ها را از کسب‌وکارها بگیریم و به مشتری تحویل دهیم، اما هنوز هیچ شرکتی اجازه ندارد از مشتری C برای لاکرها بسته بگیرد؛ درحالی‌که به نظر می‌آید هر چه جلوتر می­رویم مشتری‌های نهایی بیشتر درخواست لاکر هوشمند خواهند داشت. البته به ‌نظر من این مسئله هم در بستر زمان حل خواهد شد.

برآوردتان از سایر بخش‌های لجستیک چطور است و از نظر شما مهم‌ترین نوآوری در دهه اخیر لجستیک چه بوده است؟

از نظر من لجستیک یا پست کلمه‌ای است که در بازه‌های زمانی مختلف معانی گوناگونی پیدا کرده، اما در کشور ما این معنی نیز به‌روز نمی‌شود. در کشور ما پست قدمتی شصت‌ساله دارد و نمی‌توان با مفاهیم شصت سال پیش لجستیک خرده‌فروشی را اداره کرد.

یکی از دغدغه های صنعت پست، لجستیک و تجارت الکترونیکی این است که تعاریف و دایره‌المعارف یکسانی ندارد تا وقتی سؤالی می‌پرسی همه یک جواب بدهند و این بعضاً آزار دهنده است.

از طرفی در  این صنعت چند رگولاتور مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد که نشان می‌دهد خود حاکمیت به تعادل نرسیده و برنامه و نقشه واحدی برای این صنعت ندارد؛ مثلاً شما در فوتبال قوانین و چهارچوب‌های خاصی دارید. گل زدن، باختن، داور و آفساید معنی دارد. حالا شما فرض کنید یک زمین بازی هست که شش داور دارد و از نظر هر یک خطا، آفساید پنالتی به یک معنای متفاوت است. در این مسابقه برد و باخت معنا ندارد و طبیعتاً در هر مسابقه‌ای که تعریف برد و باخت مشخص نباشد با وجودی که همه بنوعی برنده بنظر می آیند همه بنوعی بازنده و از طرف دیگر در این شرایط  نمی‌توان به شکل همگون توسعه پیدا کرد.

در حوزه پست و لجستیک و خصوصاً تجارت الکترونیکی که نمی‌‌توان آن را از لجستیک جدا کرد، به نظر می‌رسد بسیاری ازمفاهیم و قواعد به روز شفاف نیست و تعاریفی وجود ندارد که همه در آن تفاهم داشته باشند و هر کسی از نظر خودش چیزی را تعریف و تاکید می‌کند.

در لجستیک، وزارت راه، وزارت ICT، معاونت علمی ریاست‌جمهوری و بخش‌های دیگری که هر یک متولی بخش‌های مختلفی هستند که گاهی با هم تعارض منافع دارند. از طرفی چون نقشه راه جامعی وجود ندارد به جایی می‌رسید که کسب‌وکار فعالیت قانونی دارد، ولی در جایی از نظر متولی دیگر در بخش هایی قانون‌شکنی تلقی میشود.

در صنعتی که ۶۰ سال قدمت دارد چه دلیلی باعث شده که ما هنوز نقشه کلی و قواعد مصوب و منسجمی نداشته باشیم؟

بطور کلی ما در کشور چشم‌اندازی نداریم که همه خودشان را در آن راستا تنظیم و تعریف کنند. مثلاً به یاد دارم سال‌ها می‌گفتند «ایران۱۴۰۰»؛ با این‌که در این سال‌ها تکنولوژی، الگوهای حرفه ای و رفتاری، ابعاد، شرایط و مختصات زندگی تغییر ‌کرد، این برنامه عملاً تغییر نکرد. وقتی شما باروندها و ادبیات روز دنیا پیش نروید، هم چشم‌اندازی تعریف نمی‌شود. مثل ‌این است که من شما را به  خرید نوار کاست های ویدیوئی بتاماکس دعوت کنم، این برای شما خنده‌دار خواهد بود و می‌گویید دنیا، دنیای دیجیتال، پلتفرم ها شده است.

این نگاه در بسیاری از حوزه‌ها وجود دارد و ما روی چیزهایی کار می‌کنیم که تاریخ مصرفشان در دنیا رو به اتمام است. دنیای امروز دنیای Fast Implementation است؛ دنیایی که ایده‌ها باید سریع پیاده‌سازی شوند چون ذاتاً صورت‌مسئله ها به‌سرعت عوض می‌شوند، در کشور ما بسیاری از وقت‌ها مسئله‌ای را حل می‌کنیم که یا پاسخ مسئله واقعی نیست و یا مدت‌هاست صورت‌مسئله‌اش عوض شده است.

در این وضعیت به این دلیل که قواعد بازی مشخص نیست، همه برنده‌اند و هیچ‌کس هم برنده واقعی نیست؛ کسی هم بازنده نیست. وقتی کسی بازنده نیست، لذا کسی پاسخگو هم نیست؛ پس مشکل دراز مدت و ریشه‌ای است. و شاید در این مرحله جای ریشه یابی آن نباشد.

البته من خودم قائل به برنامه‌ریزی استراتژیک یا بلندمدت نیستم و معتقدم برنامه استراتژیک کارایی‌اش را از دست ‌داده و باید مثل Navigator هر لحظه‌ برنامه رسید را به‌روز کرد، زیرا همه‌چیز بسرعت تغییر می‌کند.

با وجود اینکه با انواع و اقسام مسائل دست‌وپنجه نرم می‌کنیم مثل تحریم، مسائل سیاسی، منابع انسانی، مسائل اقتصادی دنیا و غیره. از طرفی در کشور چشم‌انداز شفاف و معینی نداریم با این وضعیت، مدیران کشور ما اتفاقاً مدیران بسیار هنرمندی هستند که با حفظ سمت، مدیریت بحران کرده و در بازی‌هایی فعالیت می‌کنند که هر کسی یک‌جور با قوانین خودش بازی می‌کند در یک جلسه وقتی قوانین شفاف و معین نداریم رگولاتوری هم معنای اصلی خود را ندارد.

پس باید ریشه‌ای‌‌تر بررسی کنیم. می‌توانیم بگوییم تعرفه پست کم است، اما باید بپرسیم چرا کم است. چون در یک فضای رقابتی متعادل قرار نداریم. بازار تعرفه را مشخص نمی‌کند، بلکه بخشنامه تعرفه را مشخص می‌کند. بخشنامه‌ای که حتی دوستان ما در شرکت ملی پست هم از آن ناراضی‌اند و معتقدند خودشان هم آسیب می‌بینند.

مشکل این است که ماهیت پست را در ایران جدی نمی‌گیرند و رگولاتور اصلی مرتبط هم بیشتر به سمت حوزه مخابرات و IT متمایل است. در تمام دنیا لجستیک موضوعی بسیار جدی است و تا چند سال آینده همچنان خواهد بود، ولی در ایران متاسفانه این‌‌طور نیست.

در حوزه لجستیک به دلایل گفته‌شده نمی‌‌توان رفتار اکوسیستمی داشت. باید با حضور ذی‌نفعان، کل صنعت پست و لجستیک و مفاهیمش بازتعریف شود که همه اصول آن را قبول داشته باشند. در این فضا برد و باخت معنا پیدا می‌کند.

رامین سمیع زاده

 

 

لجستیک حوزه‌ای است که صنایع زیادی با آن سروکار دارند و این رفتارها در آن عجیب است. بخش خصوصی برای بهبود این اوضاع چه نقشی می‌تواند ایفا کند؟

هنر بخش خصوصی این است که با وضعیت کنار بیاید و بهینه کار کند. این کار موانع خودش را دارد، ولی در این حوزه شرکت‌های بسیار موفقی داریم که فعالیت می‌کنند. به ‌هر حال نگاه دولتی و حکومتی نگاه سنگینی است.

برد و باخت در شرکت خصوصی معلوم است و شرکت‌های خصوصی می‌توانند با قوانین برد و باخت در اقتصاد پیش بروند.

یکی از مشکلات اساسی ما در این حوزه این است که از لحاظ علمی و فنی با جهان ارتباط معناداری نداریم. دانش، تجربیات، تجهیزات، زیرساخت‌ها و ماشین‌آلات لازم را هم نداریم و این مشکل زاست. وقتی می‌خواهید با دنیا مسابقه بدهید باید از فناوری روز دنیا استفاده کنید. نداشتن ارتباط با مراکز بین‌المللی؛ به‌ویژه در حوزه‌های علمی، پژوهشی و تخصصی به این صنعت لطمه می‌زند.

لجستیک با اکثر صنایع در ارتباط است و مشکلات این حوزه به تمام صنایع وارد می‌شود. نکته بعدی این است که ما در ایران هزینه فرصت‌های ازدست‌رفته را حساب نمی‌کنیم و به همین دلیل بسیاری از تصمیمات و کارها را در وقت خودش انجام نمی‌دهیم؛ درحالی‌که هزینه اصلی همین هزینه فرصت‌های از دست رفته است. این‌که کاری را در وقت خودش انجام نمی‌دهید و بعداً با صرف هزینه‌های مادی و معنوی هنگفت برای خود و دیگران عوارض آن را برطرف می‌کنید. در لجستیک هم این فرصت‌ها نادیده گرفته می‌شوند زیرا متولی‌ پاسخگویی نیست. جریان اکوسیستم درست و طبیعی نیست که این فرصت‌ها دیده شوند. در یک جریان طبیعی کسب‌وکارها با هم ترکیب می‌شوند، از هم جدا می‌شوند یا نابود می‌شوند. گاهی هم در نقطه دورافتاده‌ای از اکوسیستم، استارتاپی متولد می‌شود که نیاز بخشی از اکوسیستم را برطرف می‌کند، اما چون در بعضی از حوزه‌ها اکوسیستم ما بخشنامه‌ای است، جریان و روند خیلی طبیعی نیست و اتفاقات آن‌طور که باید رخ نمی‌دهند. به همین دلیل گفتم مدیران ما بسیار هنرمندند زیرا در یک‌ شبه‌اکوسیستم در حال فعالیت‌اند.

به نظرتان چشم‌انداز صنعت لجستیک با توجه ‌به افزایش تقاضا در این حوزه به‌واسطه رشد تجارت الکترونیکی و خرده‌فروشی‌ چیست؟

به نظر می‌آید حاکمیت به هر دلیل به این نتیجه رسیده که باید با دنیا تعامل کند. اگر این اتفاق بیفتد و مثلاً در FATFبا دنیا تعامل کنیم من به وضعیت آینده ایران خوش‌بینم. چنانچه می‌دانید ناوگان لجستیک فرسوده است و در یک لوپ بدخیم افتاده‌ایم: جاده‌ها خراب است، ناوگان فرسوده است و خیلی موارد دیگر این‌ها همدیگر را تشدید می‌کنند.

من خوش‌بینم و اتفاقاً بخش خصوصی اینجا تأثیر بیشتری دارد، زیرا برای ادامه حیاتش مجبور است جسورتر باشد و هوشمندتر عمل کند. هرچقدر دولت از تصدی‌گری‌اش بکاهد و بیشتر بسترساز و سیاست گذار، بخش خصوصی مسیر خود را بهتر پیدا می‌کند.

اگر بخواهید چند نفر از مدیران و بازیگران هنرمند و هوشمند را نام ببرید که در این صنعت و فضا حضور دارند و توانسته‌اند مفاهیم و نوآوری‌هایی در صنعت ایجاد کنند به چه کسانی اشاره می‌کنید؟

در شرکت‌های لجستیکی از نظر من تیپاکس باعث معرفی و رشد این صنعت شده است. به‌مرور شرکت‌هایی آمدند که در حوزه بهینه‌سازی مسیر و موضوعاتی از این ‌دست فعالیت می‌کنند.

به‌طور قطع دیجی‌کالا به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین E-Commerce ها نیز تأثیرگذار بوده است. الان شما آمازون را یک فروشگاه آنلاین بزرگ می‌دانید یا یک شرکت لجستیکی بزرگ؟ آمازون الان شاید بتوان گفت در لجستیک نفر اول است نه فروش. دیجی‌کالا هم در نوع خود باعث رشد صنعت لجستیک شده است.

دیجی‌کالا چقدر در توسعه صنعت لجستیک نقش داشته و شرکت‌های بزرگ دیگری مثل دیجی‌کالا چطور توانستند لجستیک را تکان دهند؟

برای اعلام میزان تأثیر دیجی‌کالا یا هر شرکت دیگری باید معیاری داشت که من ندارم، ولی می‌توانم بگویم که تأثیر زیادی داشته است. موفقیت اسنپ یا تپسی در صنعت هوشمند نیز بسیار موثر و ارزشمند است. علاوه‌بر آنها مثال‌های زیادی داریم. «بانی‌مد» در حوزه فشن نقش مؤثری داشته یا مثلاً فروشگاه‌های آنلاین تخصصی که به نظر من بسیار رشد داشته و خواهند کرد.

علاو‌ه‌بر این ترند روز دنیا D2C است. اگر قبلاً تولیدکننده‌ای بود، بعد توزیع‌کننده و بعد مغازه، اما در D2C و بر بستر  ICT،محصول از تولیدکننده مستقیم به دست مشتری می‌رسد؛ در حقیقت رصد ترندها و تحلیل مشتریان و ارتباط با مخاطبان از تولید کننده تا مصرف کننده بدون واسطه شده است پس به‌مرور این فرایند در ایران هم باید جمع‌وجور شود و احتمالاً یک باکس لجستیکی تمام کارهای قبلی را انجام می‌دهد؛ بنابراین به نظر من نقش لجستیک پررنگ‌تر می‌شود، چون تولیدکنندگان درعملیات و رقابت به مشکل می‌خورند و از طرفی نمی‌توانند مدام بین پلتفرم‌ها جابه‌جا شوند؛ پس نیاز دارند یک کسب‌وکار دغدغه لجستیکی‌شان را برطرف کند و آنها مستقیم با مشتری طرف باشند. مثلاً در هلدینگ فاخر «زی‌بوم» وجود دارد که تمامی دغدغه‌های این مسیر را بر عهده گرفته تا تولیدکننده تمام انرژی‌اش را به تولید و فروش و طراحی و کیفیت اختصاص دهند.

پس از نظر من ترند D2C باعث می‌شود لجستیک پررنگ‌‌تر و مهم‌‌تر شود و از طرفی بر اثر نگاه E2H (Ecosystem To Human)  آنلاین‌شاپ‌های بزرگ در حوزه‌های تخصصی فعالیتشان را ادامه می‌دهند. مشتری توقعش را خیلی تخصصی بیان می‌کند که یک پلتفرم عمومی نمی‌تواند شبیه این نیازها را پاسخ دهد.

با تخصصی‌‌تر شدن، لجستیک هم اکوسیستمی‌تر رشد می‌کند و این اتفاق باعث می‌شود رقابت سالمی شکل بگیرد که رشد طبیعی اکوسیستم را در پی دارد.

این تخصصی‌تر شدن باعث می‌شود شرکت‌های بزرگ بازوی لجستیکی خود را رشد دهد؟ این کار باعث ضربه خوردن شرکت‌های لجستیکی کوچک‌‌تر نمی‌شود؟

لجستیک فرش با لوازم‌ آرایشی بسیار متفاوت است. به نظر من هر شرکتی باید تخصصی عمل کند و برای رشد باید یا خط لجستیکی اختصاصی ایجاد کند و یا پیمانکار مناسبش را پیدا کند. نیاز مرتباً تغییر کرده و توقع مشتری مدام بیشتر می‌شود. شخصی‌سازی عمیق‌‌تر و جدی‌تر و جهان هر روز هوشمندتر از قبل می‌شود و در جهان هوشمند ناگزیر باید هوشمند بود.

آیا کسب‌وکارهای لجستیکی در ایران به سمت تخصصی‌‌تر شدن پیش می‌روند؟

بله بنظرم در کوریرهای کوچک‌تر هم می‌بینیم که هر کدام به یک حوزه خاص متمایل‌اند و می‌خواهند برای یک گروه محصول خاص راه‌حل ارائه دهند.

با توجه ‌به این تخصص‌گرایی، برای چه نیازی هنوز راه‌حلی ارائه نشده و به آن توجهی نشده است؟

نسل آلفا در مطالعات ما مهجور مانده‌اند. نسل آلفا نسل پیچیده‌ای است و ما مناسبات آنها را نمی‌دانیم. نسل زد الان جدی‌ترین مشتری آنلاین‌شاپ‌ها هستند و ما هم بسیار با آنها برخورد می‌کنیم، ولی نسل آلفا به نظر من یک‌جور دیگر به دنیا نگاه می‌کنند و باید در تمام حوزه‌ها به این نکته توجه کرد. نسل آلفا مدل ارتباط گرفتن و دیدن متفاوتی دارند و با تمام نسل‌های قبل از خود متفاوت‌اند و شناخت این نسل برای دهه آینده برای کسب و کارها بسیار مهم است.

در پایان، نظر شما درباره رویداد نوآوران لجستیک ایران چیست و باید چه مواردی در این رویداد مطرح شود تا به اکوسیستم کمک کند؟

به نظرم اگر مواظب نباشیم فضاهای رویدادی و نمایشگاهی در ایران پاتوق افراد خاصی می­شود که دوره‌ای گرد هم جمع می‌شوند. بهتر است مواظب باشیم که فقط یک گروه محدود مدام دور هم جمع نشوند. این کار باعث می‌شود برخی حرف‌ها شنیده نشود. رویدادها باید فضایی برای استعدادهای ناشناخته ایجاد کنند. باید شناسایی کنید در اکوسیستم لجستیکی جهان یا زنجیره تأمین جای چه چیزهایی خالی است. در ادامه، IOT، بلاکچین و چنین موضوعاتی جدی می‌شوند. به نظر من این مباحث نیاز اکثر کسانی است که بعداً می‌خواهند در این حوزه فعالیت جدی داشته باشند.

در پایان باید تأکید کنم نمایش کسانی که مرتب دیده می‌شوند هنر نیست. یک مدیر باید کسانی را ببیند و یا معرفی کند که دیده نمی‌شوند. رویدادهای این اکوسیستم هم باید به شکلی باشند که استعدادهایی را که دیده نمی‌شوند یا دیده نشده‌اند بیاورند و معرفی کنند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>